راه که می روم

روزها می آمد
قصه می گفت
من چشم هایم را می بستم
می خوابیدم
اتفاق افتاده بود
که خاطراتم پریدند
که مدت هاست
قصه هایش را بسته ام
سال هاست
خاطراتم را گریه می کنم
وچشم هایم هنوز
بیمارند
بی خوابند
بی ترانه اند
نظرات 4 + ارسال نظر
دوست شما پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 http://www.adinehbook.com

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:26

اسلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام و احادیث جالب... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com

دانیال پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:43

قصه ها را پایانی نیست...
و بی نیاز به این رهگذر گم کرده کوچه...
تا ابد همیشگی اند...

تبریک...و موفق باشی...

idenshz یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 14:50 http://www.idenshz.mihanblog.com

با سلام خدمت شما دوست
عزیز و گرامی وبلاگ
خوبی داری ازش استفاده کردم
اگه مایل هستید که توی 100 وبلاگ همزمان نظر بفرستید و تبلغاتی داشته باشید برای سایت یا وبلاگ یا محصول خود به وبلاگ من سر بزنید اسپمر تبلغاتی بلاگ اسکای و بلاگفا با کمترین قیمت لطفا حتما سری بزنید در ضمن اگه موافق بود منو به عنوان آموزش هک کامپیوتر توسط آیدین شیراز لینک کن و منو با خبر کن تو نظرات وبلاگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد