امروز من می خواستم درباره چیزی بنویسم که فکر کردم خیلی مهم است . و خیلی خوب است . و اسم آن چیز خوب خورشید است. و خورشید بزرگ است و برای ما مفید است . و گرم هم هست .
امروز من خیلی خیلی فکر کردم درمورد چیزهایی که خیلی خیلی مهم هستند و بعد دیدم که نه نیستند . و خیلی هم کم مهم اند.
و مثلا من امروز به خورشید که فکر می کردم دیدم این خورشید هیچ معلوم نیست آنقدر ها هم که می گویند خوب و با فایده باشد چون ما او را از نزدیک نمی شناسیم ، یعنی نمی توانیم . و او ما را اگر زیاد نزدیکش برویم زیاد گرم می کند و باعث تب می شود وشاید یکدفعه بسوزیم حتی. خورشید وقتی هست و البته به اندازه کافی دور است خوب است ، اما کسی پشت دستش را که بو نکرده ،شاید اگر نبود ،اساسا بهتر بود .
و تلویزیون هم گفته که خورشید یکی نیست و چند تا هستند و مثل اینکه این یکی که مال ماست ، خیلی هم خوب و بزرگ نیست در ضمن.
و دیدم در این صورت این خورشید چرا خودش را می گیرد. وشاید خوب بود که در خورشید برفی ، چیزی ، ببارد و کمی دل ما خنک شود.
بعد که خیلی فکر کردم خیلی هم عصبانی شدم ولی خیلی تر که فکر کردم دیدم دنیا ارزش ندارد.
If I were a Teenage Mutant Ninja Turtle, now I'd say "Kowabunga, dude!"
That's a quick-witted answer to a difficult question
Great article, thank you again for writing.
A provocative insight! Just what we need!
Your honesty is like a beacon
It's about time someone wrote about this.
This article is a home run, pure and simple!
Perfect shot! Thanks for your post!
You make things so clear. Thanks for taking the time!
Woot, I will certainly put this to good use!
Good to find an expert who knows what he's talking about!
That's a skillful answer to a difficult question
If you're looking to buy these articles make it way easier.
Weeeee, what a quick and easy solution.
Now that's subtle! Great to hear from you.
I love reading these articles because they're short but informative.
No more s***. All posts of this quality from now on