چرا خامه را ترجیح می دهم.

 

فقط برادرم می فهمد چرا نمی خندم.

فقط برادرم می فهمد چرا نسیمی که می وزد مرا خوشحال نمی کند.

به خورشیدی که غروب می کند فقط برادرم می فهمد چرا نگاه نمی کنم.

چرا اشک می ریزم فقط برادرم می فهمد که انگشت پرتقالی اش را در چشمم فرو کرده است.

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
آرش سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:33 http://arash54.mihanblog.com

برو خدا رو شکر کن انگشتش اسیدی نبوده

فرانچسکو سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:05

برادر است و عذرش پذیرفته... اما همینکه بعضی چیزها را می فهمد خودش خیلی خوب است... از این برادرها کم پیدا می شود... و اگر پیدا شد غنیمت است...

فرهاد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:37 http://eee

[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:37

[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:38

لاله دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 http://laleh66.persianblog.com

انگشت پرتقالی!

هامون و مهدی پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 http://khaneie-ashena.persianblog.com

خوبه هنوز هستن کسائی دور و برت که بفهمن.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد