به تو که نبودی

 

 

زیر این چیز ها یی که از آسمان می ریزه راه میرم .  هوا سرد ه . هوا خیلی سرد ه .

من خیس هستم . گرسنه هستم . کم کم  خسته هم هستم . و ته گلویم حس دوباره ای گرفته .

من خانه نرفتم . مهمانی پری نرفتم . کتاب هم نرفتم بگیرم . شاید بروم یک جایی و داد بکشم . معلوم نیست .

من لج کرده ام . و خیلی هم منصفانه است . و تو هی خودت را به اون راه بزنی هم خوب نمی شم .

فقط اینکه هی مشت به در اتاقم نزن  . هی صدایم نکن . هی شام نمی خورم . این جوری خوب تر نمی شوم . چه جوری خوب تر شوم را هم بلد نیستم . هیس . من تازه خوابم گرفته.

 

پ.ن :. گیرم تو فقط دهنتو کج می کنی.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
امیراحمد چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:35 http://oham.blogfa.com

به هم بریزم دوباره... این صداقتی که تو صفحه ت هست داره خلم می کنه!!!

لاله شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 http://laleh66.persianblog.com

اما تو داری فریاد می زنی...

محمد رضا زمانی یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:33 http://kolbekharabe.persianblog.com

پاشو صب شده.

بوف بصیر یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 19:16 http://boofbasir.persianblog.com

این که خوابت گرفته است، خیلی خوب است. فردا که بیدار می شوی، حتمن حالت بهتر است. اما اگر خواستی جایی داد بزنی، کنار اتوبان های جای خوبی است. به غایت شلوغ، و به غایت خلوت: عصاره ی شهر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد