کسی نمی دانست

ما آدم های ناراحت کوچولو یک روزمان هم صرف این میشود که صبر کنیم دم دمای غروب  یک نفر بیاید ، یک چیز هایی که دلمان هوس کرده روی صورتمان استفراغ کند ، و ما آخر شب برویم همان نزدیکی ها که زیاد هم دور نباشد با خیال راحت گورمان را گم کنیم. و خواب های خوب ببینیم .

این ابتدای حیرانی ست.

چقدر زعفران توی غذا خوب ست این روزها .

 

پ.ن .1: همین .

پ.ن.2: تمام حرف هایم پریدند مثل خواب هایم که نمی پرند  .