اولین باره میبینم صحرای اینجا متلک میگه تو نوشتش!!!! زبان خودش نیست انگار. تو همیشه نگاهت بالاتر از این حرفها بود به غمهات حتی. دیگه خیلی ژایین اومده بودی همون خاطره آماده و منتظر شدنت بود که نازن بودی اگر میومد و رو سفید شدی و نیومد. فکر کنم از دستت در رفته. برو بالا رفیق. برو جون هر کی دوست داری. عادت داریم سر بالا نگات کنیم و بخونیمت.
شنیده می شود حتی ناگفته اش و دانسته می شود حتی اگر یک لحظه مانده باشد از این زمان... همه چیز از آن لبهایی ست که زمزمه می کنند جمله ای را بی زمان بی مکان و بی وقفه...
همیشه چقدر زود دیر میشه!
اولین باره میبینم صحرای اینجا متلک میگه تو نوشتش!!!! زبان خودش نیست انگار. تو همیشه نگاهت بالاتر از این حرفها بود به غمهات حتی. دیگه خیلی ژایین اومده بودی همون خاطره آماده و منتظر شدنت بود که نازن بودی اگر میومد و رو سفید شدی و نیومد. فکر کنم از دستت در رفته. برو بالا رفیق. برو جون هر کی دوست داری. عادت داریم سر بالا نگات کنیم و بخونیمت.
شنیده می شود حتی ناگفته اش و دانسته می شود حتی اگر یک لحظه مانده باشد از این زمان...
همه چیز از آن لبهایی ست که زمزمه می کنند جمله ای را بی زمان بی مکان و بی وقفه...
همین الان وقتشو پیدا کردم
سریع بگو
سلام
به روزم
ممنون می شوم اگربنظرید